خرید عید
چند روز پیش رفتیم خرید عید برای پسر گلم مهرسام خان من به بابایی میگفتم لباس لازم نداره روی سیسمونیش هنوز هست ولی بابایی گفت عید اولشه باید بخریم واین شد که اقامهرسام خوشتیپ شد خوشتیپ بودا بیشتر تر شد عکسشم موجوده میزارم که شما هم ببینین امسال عید خدا به مردم رحم کنه حالا همش میخوان دستاشونو ببرن خخخخخخخخخ پرنیان و بگو عروسم
اولین عید باشما چقد مزه بده دلم داره واسه عید ریس میره
راستی مامان نی نی عمه هم اولای عید به دنیا میاد زری مامان اینام میرن مکه میبینی چه عید شلوغی داریم چقد خوش بگذره
الهی مامان دورت بگرده
پسر گلم دقیقا وقتی چهار ماه ونیمش شد قلت زدنو یاد گرفت مامانی هم از اون روز به بعد باید چهار چشمی مراقب شما باشه
مامان جون به دستور پزشک برای شما غذای کمکی هم شروع کردیم با چه لذتی هم میخوردی دست مامانو ول نمی کردی که فرار نکنم تا تهش و بهت بدم
اینم از بدن ورزیده پسرم اینقد جون دوستی که نگو وقتی بابایی توی وان بازیت میداد پاهاتو به گوشه های وان میزدی که حرکت نکنی حقا که کاشی هستی خخخخخخخخخخخخخخخخخخ